۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۳

سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گویم
بوسه یی خواهم و ترسم که بلندت گویم

آتش دل مگر از سینه خود آید بزبان
ورنه من حال دل سوخته چندت گویم

میرسی خرم و خندان مگذر بهر خدا
تا دعایی ز پی دفع گزندت گویم

بشنو از من سخنی ای دل غافل بخود آ
گرچه زان کار گذشتست که پندت گویم

شد پسند دل اهلی ز تو دشواری غم
زان قبول دل دشوار پسندت گویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.