هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد دوری و بیوفایی معشوق مینالد و بیان میکند که با وجود دوری، همچنان به او وفادار است. او از تلاش برای راضی کردن خود در غیاب معشوق سخن میگوید و اشاره میکند که حتی یک خنده معشوق میتواند تمام صبرش را به پایان برساند. شاعر همچنین از دیوانگی عشق خود دفاع میکند و نمیخواهد مانند خردمندان به آن عیب بگیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده مانند عشق، دوری، و وفاداری است که درک آنها به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۰۳۱
منعت از همنفسان چند بصد پند کنم
من که خود دلشده ام منع کسان چند کنم
بیوفایی مکن از دوری من حمل که من
گر کنار از تو کنم بهر زبان بند کنم
جای دوری بود از رشک رقیب تو ولی
چون زیم بیتو و خود را بچه خرسند کنم
بیتو در صبر زیم عمری و باز آنهمه صبر
صرف یکخنده آن لعل شکر خند کنم
طعنه بر شورش مجنون نتوان زد اهلی
من دیوانه چرا عیب خردمند کنم
من که خود دلشده ام منع کسان چند کنم
بیوفایی مکن از دوری من حمل که من
گر کنار از تو کنم بهر زبان بند کنم
جای دوری بود از رشک رقیب تو ولی
چون زیم بیتو و خود را بچه خرسند کنم
بیتو در صبر زیم عمری و باز آنهمه صبر
صرف یکخنده آن لعل شکر خند کنم
طعنه بر شورش مجنون نتوان زد اهلی
من دیوانه چرا عیب خردمند کنم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.