۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳۲

با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و طناز هم
گل را نزیبد ناز کی سرو سهی را ناز هم

هرچند خونم میخوری هرگه که میبینم ترا
دل میبرد سوی توام جان میکند پرواز هم

صد خسته بهر پرسشی جان داد و تو عیسی نفس
از ناز نگشودی لبی چشمی نکردی باز هم

گر صد هزار از ما کشی چون مور زیر پای خود
از ما نخیزد شکوه یی کس نشنود آواز هم

اهلی اگر مست بتی هم سجده شو با برهمن
با شیخ مسجد کم نشین سجاده دور انداز هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.