هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق شدید و دیوانه‌وار خود می‌گوید که باعث شده است به رغم نگاه دیگران، شادمانه زندگی کند. او از داغ عشق سخن می‌گوید که حتی کافران نیز آن را نمی‌پسندند و امیدوار است به معشوقش بپیوندد. شاعر خود را همچون مجنون می‌داند و از پندهای دیگران بی‌نیاز است، چرا که در عشق، وحشی و آزاد است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۱۰۵۳

دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم
گریند بمن مردم و من برهمه خندم

داغی که مرا هست رقیب از تو مبیناد
کاین داغ جگر سوز بکافر نپسندم

گلدسته حسنی تو و من شاخ گیاهی
امید من آنست که خود را بتو بندم

من بهر تو در آتشم ایسرو تو خوشباش
پروا مکن از سوختن من که سپندم

مخمورم و درمان می تلخست طبیبان
بیمار نیم من که دهی شربت قندم

من با دل مجنون نتوانم که برآیم
پندم مده ایشیخ و منه بیهده بندم

من اهلی مجنونم و وحشی ز دو عالم
کو طرفه غزالی که درآرد به کمندم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.