۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵۳

دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم
گریند بمن مردم و من برهمه خندم

داغی که مرا هست رقیب از تو مبیناد
کاین داغ جگر سوز بکافر نپسندم

گلدسته حسنی تو و من شاخ گیاهی
امید من آنست که خود را بتو بندم

من بهر تو در آتشم ایسرو تو خوشباش
پروا مکن از سوختن من که سپندم

مخمورم و درمان می تلخست طبیبان
بیمار نیم من که دهی شربت قندم

من با دل مجنون نتوانم که برآیم
پندم مده ایشیخ و منه بیهده بندم

من اهلی مجنونم و وحشی ز دو عالم
کو طرفه غزالی که درآرد به کمندم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.