هوش مصنوعی: شاعر از توبه کردن و پشیمانی از عمر تلف شده می‌گوید و حالا با نوشیدن باده صاف، سعی در جبران آن دارد. او از غم و هجران می‌نالد اما با امید و صبر، زهر هجران را تحمل می‌کند. در نهایت، عشق و غم آن را بهانه‌ای برای عیش و شادی می‌داند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و همچنین به مصرف نوشیدنی‌های الکلی اشاره دارد که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۰۵۴

توبه کردم عمری اکنون باده صافی میکنم
عمر ضایع کرده خود را تلافی میکنم

گر چو جام جم نگویم آگه از غیبم چه عیب
روزگاری شد که از می سینه صافی میکنم

همچو مویی شد تنم وز غم شکافم سینه را
در خیال آن میان من موشکافی میکنم

زهر هجران میخورم امید وصل نوش نیست
من بصبر این زهر را تریاک شافی میکنم

روز و شب در عیش و شادی از غمش چون اهلیم
هم غمش کرد اینوفا کان عیش وافی میکنم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.