هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات پیچیده خود سخن می‌گوید، از جمله عشق، رنج، و امید. او از روزه و هوای می‌گوید، از تیرهای عشق و رنج‌هایش، اما در نهایت از وجود می و عشق به عنوان تسلی‌بخش یاد می‌کند. همچنین، او از طبیب دل خود سخن می‌گوید که به او آرامش می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و جفا ممکن است نیاز به درک بالاتری از زندگی و احساسات داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۶۱

روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم
از مه عید و شفق نعل در آتش دارم

هرکه بینی خوشی خود طلبد جز من زار
که بدین ناخوشی خویش عجب خوش دارم

خورده ام تیر تو چون آهو از آن بار دگر
از پی تیر دگر چشم به ترکش دارم

مکن ایدوست قیاس طرب از رنگ رخم
که بصد خون جگر چهره منقش دارم

جان جفا چند کشد کز تو بجان رحمت نیست
شرم باری من ازین جان بلاکش دارم

در چنین قحط کرم شاکرم از پیر مغان
که اگر هیچ ندارم می بیغش دارم

گفت اهلی چو طبیب تو منم دل خوشدار
من نه آنم که دل خسته مشوش دارم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.