۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶۴

تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم
کجا برم گل و نظاره چمن چکنم

گل آتشی است پی سوز عاشقان بیتو
منش بدامن و در جیب پیرهن چکنم

ز گشت باغ بیاران گرم شکیبد دل
دمی که هرکس و یاری شوند من چکنم

گرفتم آنکه فریب دل از جدایی تو
ز بوی گل بتوان داد خویشتن چکنم

شکایتی که مرا از تو است چون اهلی
بیک زبان چه بگویم بیک سخن چکنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.