هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دوری از معشوق سخن میگوید. او با وجود بیبختی و رنجهای عشق، شکرگزار حضور در زمان معشوق است. شاعر خود را تشنهای میداند که جرعهای از جان معشوق نوشیده و با وجود سختیها، چشمبهراه اوست. او از معشوق میخواهد که با لطف با او سخن بگوید و نظری به سویش بیندازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شاعرانه ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۰۷۱
گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام توام
شکر این بخت چگویم که در ایام توام
مرغ هرگز نپرد سوی من و من همه عمر
چشم در راه خبر گوش به پیغام توام
ساقیا تشنه لم سوز مرا عیب مکن
چکنم سوخته جرعه یی از جان توام
تو ملک خویی و با من سخن از لطف کنی
من خراب از ستم و کشته دشنام توام
نظری کن که گدای نظرم چون اهلی
نه چو کوته نظران در پی انعام توام
شکر این بخت چگویم که در ایام توام
مرغ هرگز نپرد سوی من و من همه عمر
چشم در راه خبر گوش به پیغام توام
ساقیا تشنه لم سوز مرا عیب مکن
چکنم سوخته جرعه یی از جان توام
تو ملک خویی و با من سخن از لطف کنی
من خراب از ستم و کشته دشنام توام
نظری کن که گدای نظرم چون اهلی
نه چو کوته نظران در پی انعام توام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.