۱۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷۳

من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
بهر پهلو که میگردم از آن پهلو نمیگردم

نصیحتگوی من هر لحظه صد افسون دمد لیکن
مسخر جز بسحر چشم آن جادو نمیگردم

من از عشق سیه چشمان چو مجنون مست و مدهوشم
تفاوت این که چون مجنون سگ آهو نمیگردم

نه عشقست اینکه میگویم هلاکم کن بدست خود
چرا خود کشته آن ساعد و بازو نمیگردم

ز بیم کشتن از کویش کجا بیرون روم اهلی
که میمیرم اگر یک لحظه در آن کو نمیگردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.