هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالتی از بی‌خودی و مستی سخن می‌گوید که در آن از خود بی‌خبر است. او عشق به معشوق را ستایش می‌کند و از بت‌پرستی نفس خود توبه می‌کند. همچنین، به اهمیت عشق حقیقی و رهایی از خودپرستی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و بت‌پرستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۱۰۷۴

تا نیست می از خود خبرم نیست که هستم
من هوش ندارم مگر آن لحظه که مستم

ز نار مرا کافر و مومن همه دانند
پنهان چکنم عاشق معشوق پرستم

در کوی تو آنم که چو گرد از سر عالم
برخاستم و بر سر راه تو نشستم

چون خویش پرستی بتر از باده پرستی است
المنه لله که بت خویش شکستم

تا در سر زلفش نزدم دست چو اهلی
سررشته مقصود نیفتاد بدستم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.