هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و نگرانی‌های دنیوی را به چالش می‌کشد و به دنبال آرامش در صحبت با رندان و رهایی از دغدغه‌های بیهوده است. شاعر از زندگی در خانقاه و مدرسه خسته شده و ترجیح می‌دهد با شادی و دوری از غم‌های بی‌فایده زندگی کند. همچنین، او به عشق و مستی به عنوان راهی برای پالایش روح اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و عشق وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۰۸۵

می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم
کار دنیاست مبادا که دل آلوده شویم

خیز تا صحبت رندان دل ما تازه کند
چند در خانقه و مدرسه فرسوده شویم

کار عالم چو بغم خوردن ماراست نشد
شاد بهتر که ملول از غم بیهوده شویم

دو جهان گر نبود ما نه از آن رندانیم
که پریشان ز غم بوده و نابوده شویم

بهزاران هوس آلوده لبت چون بوسم
مگر آن دم که چو می از همه پالوده شویم

سوختیم از غم و در دیده ارباب نظر
سرمه گردیم گرت زیر قدم سوده شویم

بس دویدیم چو اهلی همه سو از پی دل
اینزمان کشته شویم از همه آسوده شویم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.