۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸۶

تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم
مشتاق همان حسرت دیرینه خویشم

گر گوش بروزن پی آواز تو خلقند
من گوش بآواز تو در سینه خویشم

سرمست می وصل تو بودیم همه شب
مخمور غم مستی دوشینه خویشم

از روی و ریا نیست صفای نظر من
من پاکدل از گوهر آیینه خویشم

اهلی بمن از کین حسودان نرسد غم
کاسوده دل از خاطر بی کینه خویشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.