شمارهٔ ۱۰۸۷

مه من که هرگز گزندت نه بینم
فراق توام سوخت چندت نه بینم

بصد سر و نازم اگر دیده افتد
یکی همچو قد بلندت نه بینم

به پایت چه ریزم که چیزی ندارم
بجز جان و آنهم پسندت نه بینم

چه چابک سواری که نازک غزالی
نیابم که صید کمندت نه بینم

تو آنشمعی ایشوخ بی چشم زخمی
که جز جان اهلی سپندت نه بینم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.