هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از عشق به معشوقی با لعل سرخ و ابروی کمانی یاد می‌کند و از رنج‌های عشق و انتظار می‌نالد. شاعر همچنین از سجود و عبادت در راه معشوق و دردهای ناشی از فراق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۱۰۸۸

ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظر دارم
ر چشمم میکشد تا قطره یی خون در جگر دارم

مکن منع از سجود خود مرا ایسرو چندانی
که در راهت رخ زردی نهم بر خاک و بردارم

چو رو در قبله میآرم سجودم بهر آن باشد
که از محراب ابرویت خیالی در نظر دارم

کجایی آفتاب من که شب تا روز در راهت
بجان کندن چراغ دیده در راه سحر دارم

طبیبا حال اگر پرسی که دردم را کنی درمان
برو درد سرم کم ده که من دردی دگر دارم

چو ناصح در زبان آید مرا موی از بدن خیزد
کزان تیغ زبان در دل هزاران نیشتر دارم

نه تنها از خیال زلف او مویی شدم اهلی
که دستی با خیال موی آنهم در کمر دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.