هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و ناامیدی از دیدار معشوق می‌گوید. او از بی‌چارگی، نومیدی و محرومیت خود سخن می‌گوید و احساس می‌کند که در حالی که دیگران از وصال شاد شده‌اند، او به دلیل بخت ستمکارش محروم مانده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی مانند ناامیدی و اندوه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این نوع شعرهای کلاسیک معمولاً برای سنین بالاتر مناسب‌تر هستند.

شمارهٔ ۱۰۹۱

در چاره مرهم بدل پاره بماندم
از چاره گری بود که بیچاره بماندم

هر بار امید نظری داشتم این بار
نومید ز دیدار تو یکباره بماندم

جان رخت سفر بست و تو از دیده برفتی
من پشت بدیوار ز نظاره بماندم

آواره شدم از سر کویت من مجنون
کس یاد نکرد از من و آواره بماندم

اهلی همه کس شاد شد از خوان وصالش
محروم من از بخت ستمکاره بماندم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.