هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر اشتیاق شدید شاعر به وصال معشوق (الهی) است. او از خداوند فرصت این وصال را طلب می‌کند و تأکید می‌کند که حتی توهین‌ها را هم به دعا تبدیل می‌کند. شاعر زندگی را در مرگ (فنا در معشوق) می‌داند و آرامش را در این وصال جستجو می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۶

در کمال است جمال تو که ما می طلبیم
این زمان فرصت وصلت ز خدا می طلبیم

تو ببتخانه و ما بهر تو در کعبه بذکر
الله الله تو کجا ما ز کجا می طلبیم

ما نه آنیم که رنجیده ز دشنام شویم
بلکه دشنام ترا ما بدعا می طلبیم

گفته یی اهل نظر گنج وصالم طلبند
پس درین عالم ویرانه کرامی طلبیم

همه را زندگی آسایش و ما را مردن
اهلی آسودگی اینست که ما می طلبیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.