هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رهایی از کینهها و غمهای گذشته سخن میگوید و با اشاره به مینوشی و عشق، بیان میکند که چگونه با یک جرعه از جام وصال، دردها و غمهای دیرینه را از دل شسته است. او از دشمن و دوست به یکسان گذشت کرده و از تعلقات دنیوی نیز دست شسته است. در پایان، از اهلی میخواهد که دیگر سینهاش را پرخون نکند، چرا که او اکنون با تحمل رنجهای بسیار، خود را پاک کرده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'برق رخ ساقی' و 'خرقه پشمینه' ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مینوشی و مفاهیم مرتبط با آن، مناسبتر است برای سنین بالاتر که توانایی تحلیل و درک این مضامین را دارند.
شمارهٔ ۱۱۰۳
ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم
با دشمن و با دوست دل از کینه بشستیم
تا برق رخ ساقی ما در قدح افتاد
دست از خود و از خرقه پشمینه بشستیم
المنه لله که بیک جرعه وصلت
درد از دل و دل از غم دیرینه بشستیم
گر داشت دل ما قدری گرد کدورت
بازآی که ما گرد ز آیینه بشستیم
پرخون مکن از زخم ستم سینه اهلی
اکنون که بصد خون جگر سینه بشستیم
با دشمن و با دوست دل از کینه بشستیم
تا برق رخ ساقی ما در قدح افتاد
دست از خود و از خرقه پشمینه بشستیم
المنه لله که بیک جرعه وصلت
درد از دل و دل از غم دیرینه بشستیم
گر داشت دل ما قدری گرد کدورت
بازآی که ما گرد ز آیینه بشستیم
پرخون مکن از زخم ستم سینه اهلی
اکنون که بصد خون جگر سینه بشستیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.