هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه و عرفانی، از دوری از معشوق و آرزوی نزدیکی به او سخن می‌گوید. او صبوری در دوری را می‌پذیرد، اما دوری از معشوق را نمی‌خواهد. شاعر از سجده بر درگاه معشوق و خاکساری در برابر او لذت می‌برد و آرزو می‌کند که همچون شمع، نور وجود معشوق را دریافت کند. او از رقیبان می‌ترسد و می‌خواهد که معشوق به او اعتماد کند. در نهایت، شاعر آرزو می‌کند که از شراب عشق معشوق مست شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۱۱

اگر تو دور کنی از درم صبور شوم
ولی خدا نگذارد که از تو دور شوم

سرم ز سجده این در چه خوش حضوری یافت
خوش آنکه خاک درت از سر حضور شوم

شبی چو آبحیات از درم درآ ای شمع
که گرچه ظلمت محضم تمام نور شوم

باختیار چرا در رهت نگردم خاک
که در فراق تو خاک از سر سرور شوم

تو بدگمان مشو ایگل که من نه آنمرغم
که گر بخلد روم بیتو صید حور شوم

سگ رقیب تو غافل ز حلم شیران است
مباد آنکه ز غیرت بر او غیور شوم

برغم کج نظران جرعه یی به اهلی بخش
که از شراب تو مست می طهور شوم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.