هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از آرزوهای دور از دسترس، زیبایی معشوق و عشق بی‌پایان سخن می‌گوید. او از تأثیر عمیق معشوق بر خود می‌گوید که حتی صوفی سالخورده را به کودکی خردسال تبدیل می‌کند و ماه و خورشید در برابر زیبایی معشوق رنگ می‌بازند. شاعر همچنین از ناامیدی خود در رسیدن به وصال معشوق و محدودیت‌های بشری در برابر قداست عشق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۲۲

ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم
چند بر آرزو زیم آرزوی محال هم

لعبت چنین مگر تویی کز هوس تو بت پرست
صوفی سالخورده شد کودک خردسال هم

شامگهی ببام خود جلوه ناز اگر کنی
ناز تو ماه بشکند چین جبین هلال هم

ای بکمال نیکویی رشگ فرشته و پری
نیست برین جمال کس کیست بدین کمال هم

شد به سپهر دلبری حسن رخ تو مهر و مه
ماه تو بیکمی ولی مهر تو بی زوال هم

ناز تو میکشد مرا نام وصال چون برم
قطع امید کرده ام از خود و از وصال هم

در حرم وصال تو روح قدس نمیرسد
اهلی خاکسار را جا که دهد مجال هم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.