هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق ناامیدانه و درد دلهای عاشقانه سخن میگوید. او از تسلیم دل به معشوقی سنگدل و رضایت به فداکاری حتی به قیمت جان میگوید. همچنین به شیرینی و تلخی عشق اشاره میکند و در نهایت از ویرانی وجود خود بر اثر این عشق صحبت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آنها برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند فداکاری و درد عشق برای نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۱۲۷
اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن
بدست دل نتوان بیش ازین عنان دادن
سپرده ام دل خود را بدست خونخواری
که راضیم ز رهیدن ازو بجان دادن
ز زهر چشم تو مردم یکی بخند آخر
که زهر نیز بشیرینی توان دادن
بپایبوس تو در بزم وصل اگر رسم
خوش است به بوسه گهی هم بر آستان دادن
نه آنچنان ز تو اهلی شدست خانه خراب
که از خرابی او میتوان نشان دادن
بدست دل نتوان بیش ازین عنان دادن
سپرده ام دل خود را بدست خونخواری
که راضیم ز رهیدن ازو بجان دادن
ز زهر چشم تو مردم یکی بخند آخر
که زهر نیز بشیرینی توان دادن
بپایبوس تو در بزم وصل اگر رسم
خوش است به بوسه گهی هم بر آستان دادن
نه آنچنان ز تو اهلی شدست خانه خراب
که از خرابی او میتوان نشان دادن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.