هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران سخن میگوید و بیان میکند که حتی با وجود فقر و دوری، عشق برایش کافی است. او از نالههای شبانه و احساس تنهایی میگوید و تأکید میکند که عشق او فراتر از هوسهای معمولی است. در نهایت، او به قدرت دعا و فریادرسی در شبهای هجران اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژهها و مفاهیم مانند 'مردن و کشتن' و 'هجران' نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۱۴۴
گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است این
کز دور مرا بینی و گویی چه کس است این
گفتی که شبت ناله بسی پست برآید
مارا نفسی نیست مگر هم نفس است این
پروانه تواند برخ شمع نظر دوخت
ای مردمک دیده نه کار مگس است این
جز مردن و کشتن سخن از عشق نگویم
تا خلق نگویند که صاحب هوس است این
اهلی بدعا باز چه دارد اجل از خود
چون در شب هجران تو فریادرس است این
کز دور مرا بینی و گویی چه کس است این
گفتی که شبت ناله بسی پست برآید
مارا نفسی نیست مگر هم نفس است این
پروانه تواند برخ شمع نظر دوخت
ای مردمک دیده نه کار مگس است این
جز مردن و کشتن سخن از عشق نگویم
تا خلق نگویند که صاحب هوس است این
اهلی بدعا باز چه دارد اجل از خود
چون در شب هجران تو فریادرس است این
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.