۱۴۸ بار خوانده شده
زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زدن
هر کمان ابرو نداند تیر پنهانی زدن
تا نگردی آشنا در بحر عشقت راه نیست
گر نیی موسی قدم در نیل نتوانی زدن
عشرت آباد چمن گلبانگ بلبل را سزد
ما و کنج غم چو جغد و بانگ ویرانی زدن
می زدن از لعل شیرین در خور خسرو بود
کوهکن می بایدش بر سنگ پیشانی زدن
شرح حسنش گرچه اهلی نیک میدانی بگوی
زانکه از دانا خوش آید لاف نادانی زدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر کمان ابرو نداند تیر پنهانی زدن
تا نگردی آشنا در بحر عشقت راه نیست
گر نیی موسی قدم در نیل نتوانی زدن
عشرت آباد چمن گلبانگ بلبل را سزد
ما و کنج غم چو جغد و بانگ ویرانی زدن
می زدن از لعل شیرین در خور خسرو بود
کوهکن می بایدش بر سنگ پیشانی زدن
شرح حسنش گرچه اهلی نیک میدانی بگوی
زانکه از دانا خوش آید لاف نادانی زدن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.