هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و فراق یار میگوید و اشتیاق دیدار او را بیان میکند. او از بیقراری و آتش عشق سخن میگوید و امیدوار است که روزی یارش به او بازگردد. تشبیهات زیبایی مانند مقایسه خود با مجنون و غبار راه یار، عمق احساساتش را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۱۴۹
چنان گردد خیالش چشم اشکبار من
که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من
شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو
که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من
ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت
بدین امید میسوزم که خواهد گشت یار من
چو مجنون بیرخ لیلی چنان کز وی غباری ماند
مگر باد آورد روزی بکوی او غبار من
تنم خاک ره یارست و جان چون گردباد از شوق
برقص افتاده و گردش همیگردد غبار من
مراد من ازو اهلی بود فکر محال اما
خدا محروم نگذارد دل امیدوار من
که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من
شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو
که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من
ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت
بدین امید میسوزم که خواهد گشت یار من
چو مجنون بیرخ لیلی چنان کز وی غباری ماند
مگر باد آورد روزی بکوی او غبار من
تنم خاک ره یارست و جان چون گردباد از شوق
برقص افتاده و گردش همیگردد غبار من
مراد من ازو اهلی بود فکر محال اما
خدا محروم نگذارد دل امیدوار من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.