۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵۶

دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن
کاری مکن که کار کند چشم بد بمن

گردون ز آستان توام گو مکن جدا
زانروز که اینقدر ز جهان میرسد بمن

سردرسر خیال تو خواهد شدن مرا
این قصه گفته است خیال تو خود بمن

من قانعم بیک نگه از سرو قامتت
بنما ز دور یکنظر ایسر و قد بمن

اهلی ز بیکسی چه غم ار دشمنم بسی است
غمخوار بیکسان برساند مدد بمن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.