هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از وصال معشوق است. شاعر از جفای معشوق، محرومیت از دیدار او و رنج‌های عشق می‌نالد و مرگ در این راه را آرزو می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تنهایی و طعن دیگران دارد و در نهایت، عشق را دلیلی برای آسان شدن مرگ می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مرگ و رنج‌های عشقی نیازمند بلوغ فکری است.

شمارهٔ ۱۱۵۸

خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس مردن
ولی من بخت اینم نیست خواهم زین هوس مردن

من آنمرغ دل افکارم که محرومم ز وصل گل
نخواهم روی بستان دید خواهم در قفس مردن

دل مجنون کجا یابد نشان از محمل لیلی
که میباید در این وادی بآوای جرس مردن

ز طعن همنفس نتوان که نالم از بلای او
بلا این شد که می باید ز طعن همنفس مردن

ز عشق آسان شود مردن اگرنه زین بود مردن
نخواهد کس درین عالم برای هیچکس مردن

چنینم گفت جانت را بیک دیدار بستانم
اگر باشد چنین اهلی خوش آسانست پس مردن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.