هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق نافرجام مینالد. او احساس میکند که هم خودش و هم معشوقش در بیخبری از یکدیگر به سر میبرند. عشق و اشتیاق به معشوق، شاعر را به وضعیتی دردناک و نابسامان کشانده است. او از بیتوجهی معشوق شکایت دارد و امیدوار است که روزی مورد لطف و توجه او قرار گیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و عشق نافرجام نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۱۶۳
آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از من
من بیخبر از خویش و تو هم بیخبر از من
گفتم که صنوبر غم قدت برد از دل
او نیز خرابست بصد دل بتر از من
از پند عزیزان زره خواری عشقت
گر من گذرم عشق ندارد گذر از من
گرد دل از آهستگی خواهش جورت
عشق تو فرو شست بخون جگر از من
چونشمع من استاده بجان بهر هلاکم
میرم ز فرح گر بودت میل سر از من
کارم چو مه نو بتمنا می کشد از هجر
خورشید صفت گر نکنی کم نظر از من
اهلی قدری دامنم آلوده گر از می
شاید که قضا عفو کند اینقدر از من
من بیخبر از خویش و تو هم بیخبر از من
گفتم که صنوبر غم قدت برد از دل
او نیز خرابست بصد دل بتر از من
از پند عزیزان زره خواری عشقت
گر من گذرم عشق ندارد گذر از من
گرد دل از آهستگی خواهش جورت
عشق تو فرو شست بخون جگر از من
چونشمع من استاده بجان بهر هلاکم
میرم ز فرح گر بودت میل سر از من
کارم چو مه نو بتمنا می کشد از هجر
خورشید صفت گر نکنی کم نظر از من
اهلی قدری دامنم آلوده گر از می
شاید که قضا عفو کند اینقدر از من
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.