هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و عشق بی‌پایان شاعر به معشوق است. شاعر با بیان احساسات خود از صبر در برابر جفاهای معشوق، عشق عمیق خود را نشان می‌دهد و در عین حال معشوق را از غرور و بی‌توجهی برحذر می‌دارد. ابیات پایانی شعر نیز به مفاهیم عرفانی مانند وصال، نور و بهشت اشاره دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر، برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۱۱۶۹

سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن
وگر از درم برانی نگهی ز دور میکن

تو اگر چو گل بسوزی دل صد هزار عاشق
چه غمت بود ولیکن حذر از غرور میکن

من اگر چو ابر گریم ز جفای غیبت تو
تو چو برق خنده باری ز سر حضور میکن

بکمند عشق ایدل چه سر سرور داری
سر خود برون بر آنگه طلب سرور میکن

من از آنرخ چو حورم ببهشت نقد زاهد
تو بنسیه حور عین را طلب از قصور میکن

ز غبار تن برون آی پس از آن بدیده جان
نگه از چراغ حسنش لمعات نور میکن

به خمار هجر اهلی همه شب چرا نشینی
ز خیال او صبوری بمی طهور میکن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.