هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر وفاداری و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از وفاداری خود سخن می‌گوید و از بی‌وفایی دیگران شکایت دارد. او عشق خود را چنان توصیف می‌کند که حتی در روز جزا نیز از او جز وفا چیزی پرسیده نمی‌شود. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند فداکاری، عشق الهی و جاودانگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و مذهبی در شعر وجود دارد که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۱۹۰

نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از من
مپرس از بیوفایی کان نمیپرسد خدا از من

دلم چون نافه خونشد در وفاداری و دلشادم
که با هر کسکه باشد میدهد بوی وفا از من

نه تنها من ترا خواهم که شهری همچو من خواهد
تو صد جا دوستان داری بیاد آری کجا از من

مرا هرچند با خال و خطت جان در میان باشد
خطت خضرست و نوشد چشمه آب بقا از من

دل آواره چون مجنون نمیپرسد ز من هرگز
گرش جایی خبر یابی بپرس ایصبا از من

بمحشر رشته ز ناز دستاویز من باشد
اگر دست اجل نستاند این سررشته را از من

هلاک خود چو خواهم در دعا اهلی تو آمین گو
که در این حاجت آمین از تو میباید دعا از من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.