هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و علاقهی شدید خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که حتی یک نگاه معشوق ارزش صدها جان را دارد. او از رنجهای عشق و فراق میگوید و آرزو میکند که زیبایی معشوق باعث شکوفایی زندگیاش شود. در پایان، شاعر از فریادهای عاشقانه خودداری میکند تا معشوق از او نگریزد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد.
شمارهٔ ۱۱۹۸
ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو
که یک نگاه بصد جان توان خرید از تو
دلم شکاف دم و داغها بنگر
ببین که قطره خونی چها کشید از تو
ز شوق وصل تو عاشق فروخت هر دو جهان
اگر چه هیچ خریداری ندید از تو
بهار حسن تو یارب شکسته باد بسی
که نخل زندگیم را گلی دمید از تو
خموش اهلی و فریاد عاشقانه مزن
که آنغزال سیه از آن رمید از تو
که یک نگاه بصد جان توان خرید از تو
دلم شکاف دم و داغها بنگر
ببین که قطره خونی چها کشید از تو
ز شوق وصل تو عاشق فروخت هر دو جهان
اگر چه هیچ خریداری ندید از تو
بهار حسن تو یارب شکسته باد بسی
که نخل زندگیم را گلی دمید از تو
خموش اهلی و فریاد عاشقانه مزن
که آنغزال سیه از آن رمید از تو
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.