هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه از عشق بی‌قید و شرط خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود جفاهای معشوق، هرگز از عشق او ناراحت نشده و حتی حاضر است جان خود را فدای او کند. او از وفاداری خود و ناوفایی عمر می‌گوید و معشوق را بالاتر از کعبه و هر چیزی می‌داند. شاعر همچنین به اضطراب دل و تنهایی در عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۲۱۶

هرگز دلم ملول نگشت از جفای او
تا زنده ام خوشم چو بمیرم فدای او

آن گل نهاده در ره من صد هزار خار
من خار راه رفته بمژگان برای او

از عمر بیوفای خودم در عجب که چون
کرد اینوفا که کشته شدم در وفای او

ما را طواف کعبه چه حاجت که میکده
صد کعبه در طواف در آرد صفای او

عالم خراب گنج زر و رند می پرست
در عالمی که گنج زرست اژدهای او

دانی که مرغ دل همه در اضطراب چیست
در اضطراب آنکه بمیرد بپای او

اهلی در آشنایی و یاری ز جور اوست
بیگانه یی که کس نشود آشنای او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.