هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و فداکاری بیحد شاعر به معشوق است. شاعر از همه تعلقات دنیوی و اخروی گذشت کرده و تنها به معشوق میاندیشد. او از زیبایی و جذبه معشوق به حیرت افتاده و خود را در برابر او ناچیز میشمارد. متن همچنین اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در معشوق و وحدت وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه کافی نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از استعارهها و کنایههای بهکار رفته برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۲۱۷
از کفر و دین بری شده ام از برای تو
دنیا و آخرت همه کردم فدای تو
خواهم که خواب مرگ نبندد دو دیده ام
چندانکه چشم خود نگرم زیر پای تو
از خود تهیست لیک چو پر میکند نگه
حیرت برم ز صورت چین در سرای تو
دریوزه نمک ز تو شیرین لبان کنند
ای خسروان ملک ملاحت گدای تو
دانست کز کجاست مرا گریه های زار
در خنده هرکه دید لب جانفزای تو
ای آفتاب همدم هر تیره دل مشو
عیسی دمی است در خور نور و صفای تو
شد حلقه سگان درش جای راستان
اهلی برو که نیست درین حلقه جای تو
دنیا و آخرت همه کردم فدای تو
خواهم که خواب مرگ نبندد دو دیده ام
چندانکه چشم خود نگرم زیر پای تو
از خود تهیست لیک چو پر میکند نگه
حیرت برم ز صورت چین در سرای تو
دریوزه نمک ز تو شیرین لبان کنند
ای خسروان ملک ملاحت گدای تو
دانست کز کجاست مرا گریه های زار
در خنده هرکه دید لب جانفزای تو
ای آفتاب همدم هر تیره دل مشو
عیسی دمی است در خور نور و صفای تو
شد حلقه سگان درش جای راستان
اهلی برو که نیست درین حلقه جای تو
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.