۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱۸

بنمای آتشین رخ و مست شراب شو
ماییم و پاره جگری گو کباب شو

برخیز اگر هوای صبوحیست ایگلت
حاجت بصبح نیست تو خود آفتاب شو

خود را مده بخواب که دارم حکایتی
بشنو فسانه من و آنگه بخواب شو

یکباره عاشق از در خود همچو سگ مران
گاهی بلطف کوش و گهی بر عتاب شو

یا چشمه حیات بپوش ای خضر ز خلق
یا دستگیر تشنه بیک جرعه آب شو

کشتی باده کشتی نوحست پیش ما
گو سیل غم ببار و جهان گو خراب شو

تا کی عذاب دوزخ هجران کشد کسی
اهلی ببر ز خویش و خلاص از عذاب شو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.