هوش مصنوعی: این شعر غزلی عاشقانه است که در آن شاعر از فقدان عشق و مستی گذشته و اضطراب ناشی از آن سخن می‌گوید. او به یاد روزهای شاد و مستی عشق و شب‌های پر از شور و شراب می‌افتد، اما اکنون تنها خاطراتی از آن‌ها باقی مانده است. شاعر از مدعیان عشق می‌پرسد که اگر واقعاً عاشق هستند، نشانه‌های عشق را کجا می‌توان یافت. او همچنین از بی‌خوابی و اضطراب ناشی از عشق شکایت می‌کند و خود را مست و بی‌خود از عشق می‌داند، اما در عین حال خداپرست است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین اشاره‌هایی به مستی و شراب وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۲۲۳

آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو
و آن مستی محبت و آن اضطراب کو

گیرم که روی گل نگرم از هوای دوست
آن شیوه و کرشمه و ناز و عتاب کو

گلشن همان و مرغ همان شاخ گل همان
گلبانگ شوق و مستی عهد شباب کو

گر مدعی ز عشق زند لاف همچو من
کنج محبت و دل و جان خراب کو

خواب از خیال آن مژه در دیده نیستم
در دیده یی که خار بود جای خواب کو

من مست و بیخود از بت و نامم خداپرست
زین قصه گر سیوال کنندم جواب کو

در آتشم هنوز از آن شب که آن حریف
شد مست ناز و گفت که اهلی کباب کو
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.