هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد عشق و فراق می‌گوید. شاعر خود را مانند شمعی می‌داند که از عشق محبوب می‌سوزد و هر کس به او نزدیک شود، دلش می‌سوزد. او از داغ دل و اشتیاق به محبوب سخن می‌گوید و مشکلات عشق را با تصاویری مانند غنچه و خال ابرو بیان می‌کند. در نهایت، شاعر از حسرت و دل بی‌حاصل خود شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارند.

شمارهٔ ۱۲۲۹

بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او
پهلوی هر که نشینیم بسوزد دل او

جان من مایل آن لاله رخ از داغ دل است
نیست چون شاخ گل از باد هوا مایل او

مشکلی از لبت ای غنچه دهان دارد دل
به یکی خنده شیرین بگشا مشکل او

سگ او خوابگهش کعبه آن کوی بود
بخت بیدار که دارد چو سگ مقبل او

خال ابروی ترا کوکب بختست بلند
کز سعادت شده اوج مه نو منزل او

خالی از داغ دلی لاله صفت کی باشد
عاشق سوخته گل گل ندهد از گل او

غیر حسرت دل اهلی نشدش حاصل هیچ
آه ازین حسرت و وای از دل بیحاصل او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.