هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از نگاه معشوق، بی‌رحمی‌های او و سوختن در آه مردم می‌نالد. همچنین، از تلاش‌های بی‌ثمر خود در این عشق و سیاهی‌ای که در زندگی‌اش ایجاد شده، شکایت دارد. در نهایت، او تصمیم می‌گیرد دل را به چاه ذقن معشوق بیندازد و از دست او رها شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و سیاهی زندگی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۲۳۰

دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست تو
ساعدت خواهی نخواهی برد آه از دست تو

پنجه کردم با تو بیرحم و زیان کردم از آن
گاه مینالم ز دست خویش و گاه از دست تو

سوختم از آه مردم مگذر ایسلطان حسن
زانکه می بینم سراسر دادخواه از دست تو

تا کی ای یوسف صفت چاه ذقن بنماییم
عاقبت خواهم فکندن دل بچاه از دست تو

در غم دل بسکه چون اهلی سیه سازم ورق
نامه اعمال خود بینم سیاه از دست تو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.