هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فداکاری خود سخن میگوید و از معشوق میخواهد که به او رحم کند. او بیان میکند که همه چیز خود را فدای معشوق کرده و از نگاه خونخوار او رنج میبرد. در نهایت، امیدوار است که از بند فراق رها شود.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ادبیات کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۳۵
ماییم دل و دین بسر کار تو کرده
نقد دو جهان در سر بازار تو کرده
داد از که ستانیم مگر هم زلب تو
زانها که بما نرگس خونخوار تو کرده
ای کان مروت مکش اینخسته جگر را
امروز که جا سایه دیوار تو کرده
هم عاقبت ازبند فراقم برهاند
آنکسکه من خسته گرفتار تو کرده
رحمی بکن ایگل که بصد نازبر آرد
اهلی دل خود را که چنین خوار تو کرده
نقد دو جهان در سر بازار تو کرده
داد از که ستانیم مگر هم زلب تو
زانها که بما نرگس خونخوار تو کرده
ای کان مروت مکش اینخسته جگر را
امروز که جا سایه دیوار تو کرده
هم عاقبت ازبند فراقم برهاند
آنکسکه من خسته گرفتار تو کرده
رحمی بکن ایگل که بصد نازبر آرد
اهلی دل خود را که چنین خوار تو کرده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.