۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴۵

ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه
سجده کن پیش بت ما سر تسلیم بنه

گر سر و دست به میزان محبت داری
جان بیک نیم و جهان جمله بیک نیم بنه

ملک راحت طلبی رند و گدا باش چو من
ورنه سلطان شو و دل بر خطر و بیم بنه

آخر ای چرخ منداینهمه غم بر دل من
بار غم بر دل عشاق به تقسیم بنه

تا مرا بنده خود خواند ز غم آزادم
خسرو وقتم و گو خط بغلامیم بنه

همنشینان چو به خشت در او جان بدهم
بر سر خاک من آن خشت بتعظیم بنه

بنده خاک در سیمتنی شو اهلی
بت پرستی مکن و دل ز زر و سیم بنه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.