هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا، حالات روحی و عاشقانه‌ای را توصیف می‌کند که در آن شاعر از عشق، بی‌خودی، حسرت و وصال سخن می‌گوید. او از آتش عشق، اشک حسرت و دل‌باختگی می‌گوید و به جلوه‌گاه عشق در دل اشاره می‌کند. همچنین، شوریدگی و سماع عارفانه نیز در ابیات مشهود است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مانند 'بی‌خودی' و 'سماع' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارند.

شمارهٔ ۱۲۴۷

آتش آهم نهال وادی ایمن شده
باز این آتش نگه کن کز کجا روشن شده

من چنین مدهوش وصل و غافلم از بیخودی
اشک حسرت آمده از دیده تا دامن شده

نیست جز آیینه چشم دل او را جلوه گاه
زانکه در دل دیدمش هرگه ز چشم من شده

گر دهان بر آه بندم از شکاف سینه ام
آتشی بینم بلند از چاک پیراهن شده

اهلی شوریده چون خود را نگه دارد که دوش
در سماع افتاده با او دست در گردن شده
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.