هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد جدایی و عشق ناکام می‌نالد. او از شوق دیدار معشوق دیوانه‌وار رفتار می‌کند و حاضر است جهان را به هم بریزد. یاد معشوق او را می‌سوزاند و حتی بوی عطرها نیز آرامش‌بخش نیست. این شعر حالتی غمگین و شوریده دارد و از فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی از شوق یا سوزش دل ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲۵۲

جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیرم به
که چون دور از تو خواهم ماند باری گر بمیرم به

روا باشد که چون یادت دهند از حال من گویی
گذاریدش که گر هرگر نیاید ضمیرم به

شدم دیوانه از شوقت جهان خواهم زدن برهم
بزنجیرای پری رخسار اگر سازی اسیرم به

ز خوبان دیدم ناگه برآید سر بشیدایی
اگر در کنج محنت سر ز زانو برنگیرم به

ببرم من منه اهلی عبیر وعود بر آتش
چو دل میسوزد از بویش ز صد عود و عبیرم به
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.