۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵۸

ای با سگت فرشته دم از بندگی زده
تنها نه او که هرکه دم از زندگی زده

پیش رخ تو گل نشکفت بلکه باغ
آتش بنو بهار ز شرمنگی زده

مه با تو بر نیاید از آنرو هلال شد
یعنی که حلقه بر در درماندگی زده

در کوی عشق افسر جم باد می برد
خرم کسی که لاف سر افکندگی زده

اهلی تو کیستی که در محرمی زنی
در حضرتی که کعبه در بندگی زده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.