هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و جدایی می‌نالد. او خود را بیمار، تشنه و تنها توصیف می‌کند که از قافله عقب مانده است. از محبوبش می‌خواهد که به او توجه کند، اما محبوب راضی نیست و او را در حسرت گذاشته است. رقیبان به مقصود رسیده‌اند، اما او و دیگر عاجزان در این مرحله مانده‌اند. درد و ناله‌هایش همچنان در گوش و دلش طنین انداز است و از عقل می‌خواهد که فریادش را برساند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۶۰

بیمارم و لب تشنه و از قافله مانده
آبی که بود در جگرم ز آبله مانده

بگشا سر آن زلف چو زنجیر و نگه کن
جان داده صد آشفته و در سلسله مانده

تن غرقه بخون دل و محبوب نه راضی
ما خسته و پا در گل و او در گله مانده

رفتند رقیبان همه در کعبه مقصود
عاجز صفتانند درین مرحله مانده

جان رخت ببست از تن پر درد و هنوزش
در گوش و دل از ناله من غلغله مانده

فریادرس ایعقل گرانمایه که اهلی
در چنگ حریفان تنگ حوصله مانده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.