۱۲۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶۲

بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده
می ده اگر فلک ندهد کام گو مده

میدزدد از جمال تو آیینه رنگ حسن
ای آفتاب حسن بآیینه رو مده

منع شمیم زلف مکن گر بما رسد
هرگز کسی بمشک نگفتست بو مده

آنرا که خضر دست نگیرد بجرعه یی
گو آبروی خویش پی آب جو مده

گر آرزوی باده بود بی لب توام
گو جام بخت هرگزم این آرزو مده

مخمور عشق را لب میگون دوا کند
اهلی خموش و درد سر از گفتگو مده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.