هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از حسرت و عشق نافرجام سخن میگوید. شاعر از بیتوجهی معشوق شکایت دارد و عشق را مانند شرابی آتشین توصیف میکند که با وجود سوزانندگی، از آب حیات ارزشمندتر است. او زیبایی معشوق را با نیشکر و نخل مقایسه میکند و عقل را در برابر جمال او ناتوان میداند. در پایان، عاشقانی را میستاید که پاکباز و مست عشق هستند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و عشق نافرجام نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۶۳
در حسرت تو مردن ما از حیات به
بی التفاتیت ز هزار التفات به
صد جان فدای باده عشقت که این شراب
هرچند آتش است ز آب حیات به
کی نیشکر چو قد تو شیرین شمایل است
کاین نخل میدهد رطبی از نبات به
بازی خورد فرشته از آنرخ چه جای عقل
ایشاه حسن، عقل درین عرصه مات به
اهلی کسیکه عاشق و مست است و پاکباز
انصاف اگر بود ز ملک در صفات به
بی التفاتیت ز هزار التفات به
صد جان فدای باده عشقت که این شراب
هرچند آتش است ز آب حیات به
کی نیشکر چو قد تو شیرین شمایل است
کاین نخل میدهد رطبی از نبات به
بازی خورد فرشته از آنرخ چه جای عقل
ایشاه حسن، عقل درین عرصه مات به
اهلی کسیکه عاشق و مست است و پاکباز
انصاف اگر بود ز ملک در صفات به
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.