۱۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶۴

پیش تو هر که هست چو صورت خموش به
عیسی نفس تویی دگران چشم و گوش به

خواهد سبوی جسم چو سنگ اجل شکست
پس این سبو سفال سگ میفروش به

گر می چنان خوری که نگویند زهر باد
گر زهر میخوری بحقیقت ز نوش به

طوفان آب دیده جهان میکند خراب
گر دیک دل ز گریه نیارم بجوش به

اهلی ز وصف لاله رخان لب چه بسته یی
بلبل بهر صفت که بود در خروش به
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.