هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، درد هجران و اشتیاق به وصال معشوق را بیان می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که دردهایش را درمان کند، به او وفاداری نشان دهد و از کمالات خود بهره‌ای به او برساند. همچنین، توصیه می‌کند که مانند گل از هوا درس بگیرد و همه‌چیز را به باد هوا بسپارد. در پایان، از تسلیم و رضا در برابر تقدیر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند تسلیم و رضا نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۲۷۱

بیا و درد هجران را دوا ده
ز شربتخانه وصلم شفا ده

غم عاشق کشت داد جفا داد
تو بر عکس ایپری داد وفا ده

تراکان ملاحت آفریدند
از آن کان نمک بخشی بما ده

همه حسن و جوانی حق ترا داد
زکوه آن بدین پیر گدا ده

دلا، از گل هوا داری بیاموز
تن و جان جمله بر باد هوا ده

صفای کعبه را با کعبه بگذار
بیا و خانه دل را صفا ده

بتلخی کوهکن میمرد و میگفت
الهی جان شیرین را بقا ده

بخوبان همعنان اهلی چه گردی
عنان در دست تسلیم و رضا ده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.