۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۷۱

بیا و درد هجران را دوا ده
ز شربتخانه وصلم شفا ده

غم عاشق کشت داد جفا داد
تو بر عکس ایپری داد وفا ده

تراکان ملاحت آفریدند
از آن کان نمک بخشی بما ده

همه حسن و جوانی حق ترا داد
زکوه آن بدین پیر گدا ده

دلا، از گل هوا داری بیاموز
تن و جان جمله بر باد هوا ده

صفای کعبه را با کعبه بگذار
بیا و خانه دل را صفا ده

بتلخی کوهکن میمرد و میگفت
الهی جان شیرین را بقا ده

بخوبان همعنان اهلی چه گردی
عنان در دست تسلیم و رضا ده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.