هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از عشق ناکام و مقایسهای بین عشق او و داستانهای عاشقانه مشهور مانند خسرو و شیرین و یوسف و زلیخا است. شاعر از بیمهری معشوق و رقیبان بیهنر شکایت میکند و آرزو میکند که اگر توانایی سخن گفتن داشت، میتوانست درد خود را بیان کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۲۸۱
بقدر درد اگرم قوت سخن بودی
کرا مجال سخن با وجود من بودی
بسعی و کوشش اگر کام دل شدی حاصل
بجای خسرو و پرویز کوهکن بودی
گل ار ز آتش حسن تو داشتی رنگی
بسوختی خس و خاری که در چمن بودی
شکست حسن تو بازار نیکوان ارنه
هنوز فتنه یوسف در انجمن بودی
بخاکپای تو اهلی گرش رسیدی دست
رقیب بیهنرش خاک در دهن بودی
کرا مجال سخن با وجود من بودی
بسعی و کوشش اگر کام دل شدی حاصل
بجای خسرو و پرویز کوهکن بودی
گل ار ز آتش حسن تو داشتی رنگی
بسوختی خس و خاری که در چمن بودی
شکست حسن تو بازار نیکوان ارنه
هنوز فتنه یوسف در انجمن بودی
بخاکپای تو اهلی گرش رسیدی دست
رقیب بیهنرش خاک در دهن بودی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.