هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران، ناکامیهای زندگی و تقدیر شکایت میکند. او آرزو میکند که اگر قدرت تغییر شرایط را داشت، دنیا را دگرگون میکرد. همچنین از ملامتگران و بخت ناسازگار خود گله میکند و بیان میکند که اگر شرایط بهتر بود، عشق و زندگیاش به گونهای دیگر بود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند ناامیدی و تقدیر برای خوانندگان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۲۸۳
چو ساقی گر بجامم دست بودی
نه تنها من که عالم مست بودی
اگر بالا گرفتی کار رندان
فلک قدر بلندش پست بودی
مرا از هجر او زخمیست پیوست
چه بودی وصل او پیوست بودی
ملامتگو کجا بر ما زدی زخم
گرش دردی که ما را هست بودی
اگر تدبیر بستی راه تقدیر
چرا ماهی اسیر شست بودی
خریدار بتان میبودم از جان
مرا گر نقد جان در دست بودی
اگر وحشی نبودی بخت اهلی
بفتراک بتان پا بست بودی
نه تنها من که عالم مست بودی
اگر بالا گرفتی کار رندان
فلک قدر بلندش پست بودی
مرا از هجر او زخمیست پیوست
چه بودی وصل او پیوست بودی
ملامتگو کجا بر ما زدی زخم
گرش دردی که ما را هست بودی
اگر تدبیر بستی راه تقدیر
چرا ماهی اسیر شست بودی
خریدار بتان میبودم از جان
مرا گر نقد جان در دست بودی
اگر وحشی نبودی بخت اهلی
بفتراک بتان پا بست بودی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.