هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و آرزوهای عاشقانه خود سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که به حال زارش رسیدگی کند، مرهم دردهایش باشد و در راه عشق به او توجه نشان دهد. همچنین، از ترس بیتوجهی معشوق در روزهای سخت و حتی پس از مرگ خود میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۸۹
خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من نهی
وانگه که خواب آید ترا سر در کنار من نهی
کی مرهم داغم شوی ای آرزوی جان من
صد داغ اگر دستت دهد بر جان زار من نهی
گشتم غبار راه تو تا بگذری گاهی به من
لبکن بپوشی چشم اگر پا بر غبار من نهی
من چون بغم خو کرده ام ایسرو خواهم خار غم
برداری از راه کسان بر رهگذار من نهی
زنهار در روز اجل تابوت من اهلی بسوز
ترسم بدوش دیگری ناگاه بار من نهی
وانگه که خواب آید ترا سر در کنار من نهی
کی مرهم داغم شوی ای آرزوی جان من
صد داغ اگر دستت دهد بر جان زار من نهی
گشتم غبار راه تو تا بگذری گاهی به من
لبکن بپوشی چشم اگر پا بر غبار من نهی
من چون بغم خو کرده ام ایسرو خواهم خار غم
برداری از راه کسان بر رهگذار من نهی
زنهار در روز اجل تابوت من اهلی بسوز
ترسم بدوش دیگری ناگاه بار من نهی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.