هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درماندگی و تلخی زندگی خود میگوید و از معشوق میخواهد که با نگاهی مهربان و خندهای، دردهای او را تسکین دهد. او امیدوار است که معشوق با رحمت خود، چراغ دلش را روشن کند و به زندگیاش نور بخشد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۳۰۰
وقت آن شد که نظر درمن درمانده کنی
تلخی عیش مرا چاره بیک خنده کنی
هیچ نقصان نبود قدر ترا ایشه حسن
گر نگاهی سوی درویش کهن ژنده کنی
من که باشم که بدل کینه من راه دهی
بهر من خاطر خود چند پراکنده کنی
شمع من خنده زنان چهره برافروز دگر
تا چراغ دل صد سوخته را زنده کنی
اهلی از تیغ تو چون سرکشد امید که تو
از خداوندی خود رحم بر این بنده کنی
تلخی عیش مرا چاره بیک خنده کنی
هیچ نقصان نبود قدر ترا ایشه حسن
گر نگاهی سوی درویش کهن ژنده کنی
من که باشم که بدل کینه من راه دهی
بهر من خاطر خود چند پراکنده کنی
شمع من خنده زنان چهره برافروز دگر
تا چراغ دل صد سوخته را زنده کنی
اهلی از تیغ تو چون سرکشد امید که تو
از خداوندی خود رحم بر این بنده کنی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.