هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و حرص و طمع در عشق شکایت می‌کند. او از ناتوانی در رسیدن به معشوق و رنج‌های عشق می‌گوید و به مخاطب هشدار می‌دهد که از دام عشق بپرهیزد. همچنین، شاعر به ارزش خود واقف است و از تحقیر شدن در برابر معشوق خودداری می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های ناشی از عشق است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات مانند 'حرص و پیری' و 'دام عشق' نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۱۳۰۲

به نظاره جوانان که کسی نیافت سیری
من پیر بس حریصم چه بلاست حرص و پیری

چکنم که چون تو یوسف نتوان خرید وصلت
نه بنقد سربلندی نه بمایه فقیری

چو سر وفا نداری مفکن بدام خویشم
چه کنی شکار مرغی که ز خاک بر نگیری

نروی بدام زلفش بهوای خویش ایدل
که هزار بار خواهی که بمیری و نمیری

چمن جمال خوبان دو سه روز دلپذیرست
تو بهشت عاشقانی همه عمر دلپذیری

من از آهوی دو چشمت شده ام زبون ولیکن
بخدا که پیش شیران ننهم سر اسیری

ز جفای تیغ خشمت سر خود گرفت هر کس
گذر از تو من ندارم چکنم که ناگزیری

بسگان یار اهلی نتوان برابری کرد
بشناس قدر خود را مکن اینچنین دلیری
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.